اولین شبی که تو و مامانیت کنار هم خوابیدین
سلام عشق خاله گلشید جوونم امروز روز تعطیله و منم گوش شیطون کر بعد از مدتها کار فشرده و سنگین ، امروز رو توی خونه بودم دیشب رییسم تلفنی به هممون گفت حسابییی استراحت کنید که خستگی این مدت از تنتون دربیاد ولی من بهش گفتم من اهل زیاد خوابیدن نیستم ولی راستشو بخوای خودمم باورم نمیشه که تا نزدیک به ساعت 11 صبح خوابیدم !!! وقتی هم که بیدار شدم هنوز صورت نشسته با مامانیت تلفنی حرف زدم که داشت از تو تعریف میکرد مامانیت گفت اینو بیام بنویسم و من هنوز از رختخواب درنیومده لپ تاپم رو برداشتم و روشن کردم که از احساسات مادر و دختری شما دو تا بنویسم برات مامانیت گفت : اون شبی که دم دمای صبح رسیدیم تهران و یکراست از فرودگ...
نویسنده :
خاله شبنم
11:21